دنیای استارتاپ: مراکز رشد، شتابدهندهها و شرکتهای جانبی دانشگاهی محرک نوآوری در رباتیک

نوآوری در رباتیک یکشبه و از گاراژها یا یک پیشرفت منفرد به وجود نمیآید. در عوض، شرکتهای رباتیک با سیستمهای فیزیکی، زنجیرههای تأمین پیچیده و الزامات ایمنی سر و کار دارند. علاوه بر این، آنها با موانع صدور گواهینامه و چرخههای طولانی توسعه مواجه هستند که بیش از سرمایه نیاز دارند.
بسیاری از استارتاپهای تأثیرگذار رباتیک ریشه در آزمایشگاههای دانشگاهی و مؤسسات تحقیقاتی دولتی دارند. همچنین، مراکز رشد و شتابدهندههایی که به طور خاص برای توسعه سختافزار طراحی شدهاند نقشهای حیاتی ایفا میکنند. این برنامهها تأمین مالی، دسترسی به زیرساخت، استعدادها، شرکای صنعتی و زمان را فراهم میکنند — همه منابع حیاتی.
این مقاله بررسی میکند که این مؤسسات چگونه عمل میکنند و چرا در رباتیک اهمیت نامتناسبی دارند. همچنین، چندین برنامه را معرفی میکند که اکوسیستم جهانی استارتاپهای رباتیک را پایهگذاری میکنند.
چرا استارتاپهای رباتیک به حمایت نهادی نیاز دارند
رباتیک ذاتاً به سرمایه نیاز دارد. حتی نمونههای اولیه اولیه به ماشینکاری دقیق، حسگرها، محرکها و الکترونیک سفارشی نیاز دارند. در نتیجه، آزمایش گسترده در محیطهای واقعی ضروری میشود. چرخههای تکرار ماهها طول میکشند نه هفتهها، و حالتهای شکست اغلب پرهزینه هستند.
بنابراین، استارتاپهای رباتیک در مقایسه با شرکتهای صرفاً نرمافزاری با معایب ساختاری مواجهاند. آنها هزینههای اولیه بالاتری قبل از رسیدن به تناسب محصول-بازار دارند. همچنین، زمان طولانیتری برای رسیدن به درآمد و نظارت قانونی بیشتری را تجربه میکنند. علاوه بر این، آنها به شدت به تولید و زنجیرههای تأمین وابستهاند.
مراکز رشد، شتابدهندهها و دانشگاهها به طور مؤثری به جذب این فشارها کمک میکنند. آنها محیطهایی ایجاد میکنند که تیمها بتوانند ریسک فنی اولیه را مدیریت کنند قبل از آنکه انتظارات تجاری غالب شوند.
مسیر استارتاپهای رباتیک: از آزمایشگاه تا بازار
اکثر استارتاپهای رباتیک مسیر قابل تشخیصی را دنبال میکنند. نوآوری معمولاً در تحقیقات دانشگاهی یا محیطهای تحقیق و توسعه صنعتی آغاز میشود. پژوهشگران در این مرحله فناوریهای بنیادی را بدون فشار تجاری فوری توسعه میدهند.
از آنجا، یک شرکت اسپینآف حول یک تیم کوچک از پژوهشگران و مهندسان شکل میگیرد. مراکز رشد در این مرحله فضای آزمایشگاهی، تجهیزات مشترک و راهنمایی اولیه ارائه میدهند. شتابدهندهها بعداً ظاهر میشوند و از طریق کشف مشتری و پروژههای پایلوت انضباط بازار را اعمال میکنند. در عین حال، آنها در سراسر فرآیند دسترسی حیاتی به سرمایهگذاران فراهم میکنند.
شرکای شرکتی و مؤسسات دولتی به طور فزایندهای بر فناوریهایی که به مرحله اجرا میرسند تأثیر میگذارند. این مسیر کندتر از معادل نرمافزاری است اما دفاعپذیری بیشتری دارد. هنگامی که یک شرکت رباتیک به مقیاس میرسد، موانع ورود به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
برنامههای برجسته شکلدهنده اکوسیستم رباتیک
چندین برنامه به طور مداوم به مسیر استارتاپهای رباتیک کمک میکنند. مؤسسه رباتیک دانشگاه کارنگی ملون یکی از تأثیرگذارترین مراکز جهان است. اسپینآفهای آن شامل خودروهای خودران، اتوماسیون صنعتی و کاربردهای دفاعی میشود.
CSAIL دانشگاه MIT منبعی دیرینه برای تحقیقات رباتیک، به ویژه در زمینه دستکاری و هوش مصنوعی است. به همین ترتیب، آزمایشگاه سیستمهای رباتیک ETH زوریخ به خاطر رباتیک میدانی و سیستمهای پا دار شناخته شده است. The Engine، تأسیس شده توسط MIT، سرمایه و زیرساخت بلندمدت برای استارتاپهای رباتیک فراهم میکند. همچنین، SOSV به طور فعال شرکتهای رباتیک و فناوریهای عمیق را در سطح جهانی گسترش میدهد.
این مؤسسات در ساختار و تمرکز متفاوتاند اما عملکرد مشترکی دارند. آنها فاصله بین امکانسنجی فنی و واقعیت تجاری را به طور مؤثری کاهش میدهند.
شراکتهای شرکتی و کشش صنعتی
تولیدکنندگان بزرگ، شرکتهای لجستیک و یکپارچهسازهای سیستم اکنون نقشهای تعیینکنندهای در اکوسیستمهای رباتیک ایفا میکنند. مراکز رشد و دانشگاهها اغلب به عنوان واسطههایی عمل میکنند که شرکتهای مرحله اولیه را به شرکای صنعتی متصل میکنند. این شرکا با میل پروژههای پایلوت را میزبانی میکنند یا تخصص حوزه را ارائه میدهند.
این «کشش صنعتی» در بسیاری موارد به اندازه تأمین مالی سرمایهگذاری اهمیت دارد. محیطهای استقرار واقعی یادگیری را تسریع میکنند و اعتبار نزد مشتریان و سرمایهگذاران فراهم میآورند. با این حال، روابط نزدیک شرکتی میتواند استقلال استراتژیک را محدود کند اگر بنیانگذاران به دقت آنها را مدیریت نکنند.
جغرافیا هنوز در نوآوری رباتیک اهمیت دارد
با وجود جهانی بودن فناوری، نوآوری رباتیک همچنان به صورت جغرافیایی متمرکز است. خوشهها حول دانشگاهها، پایگاههای تولید و منابع تأمین مالی تحقیقاتی دولتی شکل میگیرند. سیلیکون ولی، پیتسبرگ، بوستون، زوریخ، مونیخ و مناطق شرق آسیا همچنان تولید رباتیک را در دست دارند.
این خوشهها از استخرهای متراکم استعداد، اکوسیستمهای تأمینکننده و انتقال غیررسمی دانش بهرهمند میشوند. چنین مزایایی تنها از طریق همکاری از راه دور به سختی قابل تکرار است.
پیامدها برای بنیانگذاران، سرمایهگذاران و سیاستگذاران
برای بنیانگذاران، انتخاب شریک نهادی مسیر شرکت را به طور قابل توجهی شکل میدهد. این تصمیم به اندازه ایده اولیه محصول اهمیت دارد. برای سرمایهگذاران، مراکز رشد و مسیرهای دانشگاهی به عنوان فیلترهایی عمل میکنند که فناوریهایی را شناسایی میکنند که ریسک اولیه را پشت سر گذاشتهاند.
برای سیاستگذاران، درس واضح است: اکوسیستمهای رباتیک نیازمند حمایت پایدار و بلندمدت هستند. چرخههای تأمین مالی کوتاهمدت در این بخش کارآمد نیستند.
زیرساخت پنهان پشت پیشرفت رباتیک
نوآوری رباتیک به ندرت به طور تصادفی رخ میدهد. پشت هر استارتاپ موفق، اکوسیستمی از آزمایشگاهها، مربیان و مؤسسات وجود دارد. این شرکا به آرامی ریسک را جذب میکنند و پیشرفت را در طول زمان ممکن میسازند.
مراکز رشد، شتابدهندهها و اسپینآفهای دانشگاهی زیرساخت پنهان اقتصاد رباتیک را تشکیل میدهند. با گسترش اتوماسیون در صنعت، بهداشت، لجستیک و حملونقل، این مؤسسات به شکلدهی نتایج ادامه خواهند داد. آنها تعیین میکنند کدام ایدهها به محصول تبدیل میشوند و کدامها در حد آزمایش باقی میمانند.
نسل بعدی رهبران رباتیک احتمالاً همین امروز در این برنامهها جای گرفتهاند.